افتاب مهتاب
افتاب که همان افتاب است ...مهتاب که همان مهتاب! نمیدانم چه شده؟! وقتی به چند سال پیش برمیگردم فکر میکنم انگار قرن ها گذشته .انگار کودکیم رادر کره ای دیگر گذرانده ام.ما همان خانواده هستیم .؟همان هایی که درب خانمان بی خبر کوبیده میشد و در یک چشم بر هم زدنی خانه پر میشد از مهمان؟ماهمانیم.بوی غذای همسایه همیشه ازبشقاب ملامین توی اشپزخانه خودمان نیز میامد.لابدقبل از این که سفره بیاندازد یک سری هم به خانه ما زده اند.ماخانه نبودیم ولی وقتی برمی گشتیم جلوی خانه ما نیز مانند خانه همسایه شسته شده بود.. اسباب بازی بچه همسایه با من شریکی بود.مثل اینکه خانواده ما فقط ما نبودیم.ولی حالا ؟!!.........حالا که فکر میکنم مثل اینکه همسایه نیست که از خانواده ما حذف شده به قول میوه فروش محله (در همه).فامیل دور و نزدیک و همسایه ندارد همشون یکی از اشناهامون هستند و یا اگرخیلی هم با هم خوب باشیم یکی از فامیلامون هستند. فقط همین؟ حالا دیگر مطمینم کودکی من تو یه کره دیگه بود.وگر نه خانواده ما اینقدرکم نبود.اینم به اصرار ریحانه جون.