ریحانه جونریحانه جون، تا این لحظه: 17 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

ریحانه و حنانه قلب مامان بابا

فندق مامانی

1391/2/26 22:41
نویسنده : مامان فاطمه
415 بازدید
اشتراک گذاری

شب خوش عزیزم.از حال وهوای امروز بگم.صبح ساعت 9بیدارم کردی مامان هواروشن شده پا شو صبحونه اماده کن لطفا حالا هرکی ندونه میکه چقدر صبحانه خور باشی.یه لیوان شیر دامداران همینو بس.خودتم میتونستی بر داری ولی بعضی موقع که من دلم میخواد بیشتر بخوابم شما هوس میکنی سر بسرم بذاری.....................نیشخنداسترساسترسمتفکرمتفکرامان ازدست شیطنتهات خسته بودم دل میخواست مثل قبلانا تا ساعت   2یا 3هروقت که خواستم بیدار شم ولی دیگه مادر بودن همین دردسرهای شیرین را داره دیگه چه کنیم...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خمیازهخمیازهخمیازهخمیازهخوابخوابخوابخوابخوابخوابخوابخوابخوابخوابمامان جون چه کنم بهترین تفریح من خواب خواب خوابومژهمژهفرشتهفرشتهخلاصه تا ساعت 3که سریال های من از شبکه pmc تموم شد شما به تماشای کارتون اسمورفا نشستی ساکتمنم ساکت به کارم رسیدم وبه محض اتمام کارتنت مامان بیابازی کنیم وای که رفتی رو مخم .........................آخمتفکرعصبانیعصبانیاخه عزیزم  بعضی موقع فقط بهونه گیری میکنی که تنهام منا ببرید به شهر خودمون دوستام دل تنگ شدند  وما باید جبران دوستات باشیم ......گلم اینجا هم دوست میشه پیدا کرد.هر چند کمی حق با تویه ملوسکم .فرشتهخدا را شکر وقت ژیمیناستیک شد و سریع اماده شدی و رفتیم تا با تاکسی بریم  ولی بابایی امروز زودتر اومدند وما را رسوندند.تا 5و5تو کانون بودیم بابا اومد و رفتیم بستنی توت فرنگی خوردیم خوشمزهوسریال عشق ممنوع از جم تیوی تماشا کردیم چون فیلم مورد علاقه منه.وخودتم دوست داری و یهو گفتی بابا گشنمه کباب بخر باباجونم رفتند و کوبیده  گرفتن و شما با علاقه نوش جان کردی و  بعد غذا   خوشمزهنیم ساعت سرگرم بازی شدی تابابایی اخبار گوش کنه و منم تشویقتو حال خودم باشم اخه بعضی وقتا ادما دوست دارن واسه خودشون باشند ....تشویقواینم بگم اخر باهات خمیر بازی کردم و به بابا سپردمت وشما با هم تو اتاقت کاردستی درست کردید نقاشی کشیدید خلاصه خوش بحالت شدوووو.......................................عزیزم امروز کمی بد اخلاق بودم انشاللا ازم رنجیده نشده باشی.بای بایبای بایبای بایبای بای123212قربونت برم که مثل قوی زیبایی لا لا کردی.خواب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نگين
27 اردیبهشت 91 9:07
سلام
ممنون از حضور و لينكتون . منم لينكتون كردم . اما فكر ميكنم قسمت آدرس لينك رو فراموش كرديد كه آدرس لينك دوستاتون رو بذاريد چون زماني كه در قسمت لينك روي اسم وبلاگها كليك ميكني به وبلاگ دوستان نميره . ببخشيد البته . موفق و سلامت باشيد.


باشه عزیزم چک میکنم ممنون که تشریف اوردید
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
27 اردیبهشت 91 9:35
سلام خاله ای چقدر قشنگ خوابیدی دوستت دارم


سلام خاله ممنون منم دوستون دارم
مامان نیایش
27 اردیبهشت 91 11:40
سلام عزیزم ممنون از حضورت و نظر لطفت خدا دختر کوچولوی نازت رو هم برات نگه داره همیشه راستی منم متولد 27 خرداد هستم البته نه 85 بلکه 64
بابای دوقلوها
27 اردیبهشت 91 16:43
مامان خو صبحونه میخوام، نمیشه که خودم برم سر یخچال و همه چی رو بریزم به هم بعد تو اعصابت خوورد بشه.

مامانی؟؟؟؟؟ فکر میکنی ریحانه گلی از شما برنجه؟
نه. هرگز. ریحانه مامانشو درک میکنه و میدونه که آدما گاهی سر موضوعی ناراحت هستن و ممکنه با عزیزانشون تند برخورد کنن.

ریحانه گلی دوستت داریم یه عالمههههه

ممنون از شما که به ما لطف دارید و مطالب ما را مطالعه میفرمایید.